♂Đεζ ŠђεҚαşŦε♀
به پاتوق خودتون خوش اومدین
سخـــــــــتــی تــنهــایی را وقتـــــی فــــهمیـــدم کــ ــه دیــدم مترسکـــــ بـه کــلاغ میــ ــگویــد: هرچــقدر دوستـــ ــ داری نوکــ بزن فقـــط تنهــام نــذار!! گر آرمین زارعی مجوز بگیره !! چه چادر خوش رنگی، چه مقننعه ای داری... وقتی برادر آرمینی نیست که به تو فکر کنه راستی شنیدم دیگه از ما خسته شدی به شوهر جدیدت مبارک باشه میگن نمازت قضا نمیشه خب خدا رو شکر منم که واسه ازدواج با تو نا امیدم بزار حالا که داری ازدواج میکنی راحت نیاوردی و یکی دیگر و جای من آوردی یه روزی فقط ازدواج دایم با تو بود تو مغزم همرو صیغه میکردمو پا شدی رو دستم فـاجـــعـه اینجـاست کـه چشــم هایم دیـگر ، بـا مـن و بغــض هایـم نـمی سـازنـد ! خــدایا کـمـی بـیـا جـلـوتـر مـی خـواهـم در گوشت چـیـزی بـگـویم ...! ایـن یـک اعـتـراف اسـت ... مـن بـی او دوام نـمی آورم حـتـی تـا صـبح فــردا !.. سـختـه... بـه جـایی بـرسی کـه دیـگه نـه هیـچ اومـدنی آرومـت کنـه ، نـه هیـچ رفتـنی نابـودت ... هیـچ وقـت بـرنـگرد... میـدانـی؟ وقـتی قبـل از بـرگشتـن فعـل رفتـنی در کـار باشـد، محـبت خـراب می شـود ، محـبت ویـران می شـود ، محـبت هیـچ می شـود ، بـاور کن یـا بـرو یـا بـمان ... امـا اگـر رفتـی، هیـچ وقـت بـرنـگرد ... هیـچ وقـت .. بـه زخـم هـایم مـی نـگری ؟ درد نـدارد دیـگر روزی کـه رفـتی مـرگ تـمام دردهـایم را بـا خـودش بـرد مـرده ها درد نـمی کـشند ...! از تـو خـواهشـی دارم بـرنـگرد دیـگر زنـده ام نـکن !.. صـدای زندگی را میشنـوم... همــه جــا... فـرا می خـــوانـد مــا را... تــــو را! بـرای در آغــوش کشیــــدن معـشـوقت... مـــرا! بــرای در آغـوش کشیــدن زانــوی غـــم... یــادتـه گفتـی بـه شرافتـم قسـم تا آخـرش هستـم ؟ شرافتت پیـش من گـرو مونـده ... حــالا بـا عشـق جدیدت چیکـار مـی کنـی بــی شرف ؟ دل بــه دلم کــه نـدادی پــآ بـــه پــآیـم کـــه نـیـامـدی دسـت در دسـتـم کــــه نـگـذاشـتـــی سر بـــه سـرم دیـگـر نـگـذار کـــه قـولـش را بــه بـیـابـان داده ام ... مــرور می کـنـم خاطراتـمـــان را امـــــا مــگر ... کـپـــی برابــر اَصـــل می شـــــود ؟! خــــــدایـــا ...! امروز را مهمـانــم باش ... به یــک فــنــجـان قــهــوه ی تــلــخ وقتــش رسیده طـعــمِ دنـیـایـت را بـدانی !... وقتی دلتنگ باشی همـه آرامـش یـک سـاحـل را هـم بـه تـو بـدهـنـد بـاز هـم دل تـو بـارانـیسـت خـیـس تـر از دریا خــراب تــر از مــوجــهـا ... تـاثـیـرگـذارتـریـن قـانـون زنـدگـی مـن ، قـانـون { که نـبـایـد } بـود ! عـاشـقِ کسـی شـدم ؛ کـه نبـایـد ! دستـان یـخ زده ام ، دستـان تـبـدار اویـی را طـلب کـرد ؛ کـه نـبـایـد ! دلـم بـودن آنـی را خـواست ؛ کـه نـبـایـد ! اشک هـایـم بـه یـاد کسـی سـرازیـر شـدنـد ؛ کـه نـبـایـد ! میـدانـم . . . ایـراد از مـن بـود کـاش میـشـد ایـن روزهـا ، کـمـی مــُرد ! بعضی ها را هر چقدر هم که بخواهی باهر کس میشه خندید.... بـهـ بَـعـضـیـامـ بـاسـ گُفـتـ : هَـرکـی بـامـن شُـد دَمـپَـر بَـعـد چَـن وَقـتـ شـد پَـرپَــر !! گـفـتـم کـه مـواضـب خـودت بـاشـی دیشب با خدا دعوایم شد؛ با هم قهر کردیم … ﺁﻗﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﻮﻧﺪﻩ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ وقتی دستت تو دست عشقته و آروم یه فشار کوچیک به دستت میده ... من فقط عاشق اينم حرف قلبت و بدونم من اینجام جایی که وقت رفتن ایستاده بودی و مرا نگاه می کردی ؛ گاهی وقتا دلم میخواد یکی ازم اجازه بخواد چــرا آدمـــا نمیـــدونن بعضــــــــی وقتهــــا خـــــداحافـــــظ یعنـــــــی : خدایا! یادت ﺑﺎﺷﺪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ .. من یه پسرم! دیگر با عروسک هایم بازی نمی کنم. دلـتنگیهایـم را دلم گرفته ، دلم به اندازه ی غروب ﻣﯽ ﺩﻭﻧﯽ ﭼﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺁﺩﻡ ﺭﻭ ﺩﺍﻏﻮﻥ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ؟ ! ﮐﺎﺵ ﻣﻦ ﻫﻢ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻢ ........ ﻫﻤــــﻪ ﻣﺎﻫــــﺮ ﺷــــﺪﻩ ﺍﻧــــﺪ ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺘﻬﺎ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﮕﻮﯾﻢ: ﺩﻟــــــــــــــــــﺖ ﮐﻪ ﺷﮑﺴﺖ ﻭﺍﺭﺩ ﻫــﺮ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺍﯼ ﻧﺸﯿﻦ وقتی تند تند غر میزنم و سکوت میکنی بعد سرمو میارم بالا و تو فقط نگام میکنی و حــواسمــون بــاشـه... عـــشـــق يـــعنــــــي ايـــنکـــه وقــــــتـــي ميـــخـــواي بخـــوابي ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﯼ ﺗﻮ ﺗﺨﺘﺖ ...
چه خواستگار خوبی چه آرامشی داری
روزی 3 بار زنگ بزنه تو رو واسه نماز بیدارت بکنه
به خواستگار دیگه ای بله دادی
اصلا مگه میشه اعتقادات شما بد باشه
یکیم پیدا شد و دل شما رو برد
تا جایی که یادمه هی نذری واست میپزیدم
بی لیاقت گفتی تا مکه و مدینه باهاتم ولی دیدی طاقت
و خیلی راحت توی مسجد آبروی منو بردی...
ولی حالا دیگه تموم شد به قران قسم
خدایی آیت الکرسی میخوندی تو اصلا؟!
تمام نمی شوند
همش به آغوششان بدهکار میمانی !
حضورشان گـرم است
سکوتشان خالی می کند دل آدم را
آرامش صدایشان را کم می آوری !
هر دم هر لحظه کم می آوریشان ...
ولی !!!
فقط در آغوش یک نفرمیشه گریه کرد..
فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد.
رفتم گوشه ای نشستم.
چند قطره اشک ریختم و خوابم برد.
صبح که بیدار شدم، مادرم گفت:
" نمیدانی از دیشب تا صبح چه بارانی می آمد."…
ﺷﺮﻭﻉ ﺷﻪ ﺍﻻﻧﻪ ﮐﻪ ﺑﺮﮔﻪ ﭘﺨﺶ ﮐﻨﻦ
_ ﭼﻘﺪ ﺧﻮﻧﺪﯼ؟
_ ﺩﺭﺱ؟ ﻫﯿﭽﯽ
_ ﺧﻮﺏ ﭘﺲ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐﻨﯿﻢ؟
_ ﻫﯿﭽﯽ ﻓﻘﻂ ﺍﻧﻘﺪ ﻭﻗﺖ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﻢ _ ﺗﻮ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﯼ
ﭼﯿﺰﯼ ﺑﮕﯽ؟
_ ﺁﺧﻪ ﻣﺎﻝ ﻣﻦ ﯾﻪ ﮐﻢ ﺧﺼﻮﺻﯿﻪ _ﻫﺎﺍﺍﺍﺍ ﺍﯾﻦ ﻧﺨﻮﻧﺪﻩ ﺣﺎﺟﯽ ﺍﯾﻦ
ﺧﺼﻮﺻﯿﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﻧﺨﻮﻧﺪﻩ ﺑﺎﺑﺎ _ ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺍﻟﺮﺣﯿﻢ
_ ﺍﯾﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﻭ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻓﻘﻂ ﺑﺨﻮﻧﻪ ..... ﺍﯾﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﻭ
ﺍﺳﺘــــــﺎﺩ ﻓﻘﻂ ﺑﺨﻮﻧﻪ ..... ﻓﻘﻂ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﮐﻪ ﺣﺎﻟﻤﻮ
ﺑﺪﻭﻧﻪ ... ﻣﺮﺍﻗﺒﺎ ﺍﻃﺮﺍﻓﻤﻮ ﮔﺮﻓﺘﻦ ... ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻫﻨﻮﺯ
ﻧﺮﻓﺘﻦ ... ﺍﺳﺘﺎﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺩ ﺩﺍﺭﻥ ﻧﻘﻞ ﻭ ﻧﺒﺎﺕ ﻣﯿﭙﺎﺷﻦ ... ﺗﺎ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻭ
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺻﺪﺍ ﺷﻦ ...ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﻟﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﻋﻤﺖ ﺗﻨﮓ
ﺷﺪﻩ .... ﻧﯿﺴﺘﯽ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺳﺮﺵ ﺟﻨﮓ ﺷﺪﻩ ......ﻧﯿﺴﺘﯽ ﻭﻟﯽ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺧﻔﺎﯾﯽ ...ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻣﻦ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﭼﻪ ﺑﯽ ﻭﻓﺎﯾﯽ .
ﺍﺳﺘﺎﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺩ ﺑﻪ ﻋﻤﺖ ﺑﮕﻮ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻡ ... ﭘﺎﺳﻦ ﮐﻪ ﺍﻭﻥ ﺭﺍﺣﺖ
ﺑﺨﻮﺍﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﺵ.
ﭘﺎﺳﻦ ﮐﻪ ﺍﻭ ﻗﻠﺒﺶ ﯾﻪ ﻭﻗﺖ ﻧﻠﺮﺯﻩ ..... ﻧﭙﺮﻩ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺧﻮﺷﺶ
ﯾﻪ ﻟﺤﻈﻪ
ﺍﮔﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺍﯾﻦ ﻧﺎﻣﺮﻭ ﺑﺨﻮﻧﯽ ... ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﺑﺪﻭﻧﯽ
ﺍﻻﻥ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻪ ﺗﻪ ﺗﺮﻡ ﺭﺳﯿﺪﻡ .... ﻣﺸﺮﻭﻁ ﺷﺪﻡ ﺩﯾﺪﯼ ﺑﻪ ﺑﺮﮔﻪ رو
ﺭﯾﺪﻡ
بی تفاوت ازین فشار رد نشیا
داره باهات حرف میزنه
...
میگه دوست داره!
میگه هوات و داره!
میگه حواست به من باشه!
میگه حواسش بهت هس!
میگه تنها نیستیا!
میگه....
تو هم همینجور که دستت تو دستشه
آروم انگشت شصتت و بکش رو انگشتاش...
آره
یه وقتایی بی صدا و بی نگاه میشه حرف زد...
الکي بگم جداشيم تو بگي که نميتونم
من فقط عاشق اينم
بگي از همه بيزاري دو سه روز پيدام نشه تا ببينم چه حالي داري
من فقط عاشق اينم
عمري از خدا بگيرم اين قدر زنده بمونم تا بجاي تو بميرم
من فقط عاشق اينم
روزايي که با تو تنهام کارو بار زندگيم و بزارم براي فردام
من فقط عاشق اينم
عاشق اون لحظه ام که پشت پنجره بشينم حواست به من نباشه دزدکي تورو ببينم
من فقط عاشق اينم
عمري از خدا بگيرم اين قدر زنده بمونم تا بجاي تو بميرم
آمده ام اینجا تا ببینم از اینجا چگونه بوده ام که اشکهایم را ندیدی ...
که بیاد تو تنهاییم …. و من اجازه ندم !
و اون بی تفاوت به مخالفتم بیاد تو و آروم بغلم کنه و بگه
مگه من مردم که تنها بمونی … !
" نــــذار برم "
یعنـــــــی بــرم گــــردون..سفــــت بغلـــــم کـــن.. ســـــرمو بچـــــسبـــون به سینــــه ت و
بگــــــو :
"خدافــــظ و زهــــر مـــار"
بیخــــــود کــــردی میگی خدافـــــظ
مگـــــه میـــذارم بــــری؟!!
مــــــگه الکیــــــــه!!!!"
یا حضور کسی رو به زندگیمون هدیه نده
یا اگر میدی، دیگه ازمون نگیرش..
آخه آدما هم هدیه شون رو پس نمی گیرن..
تو که خــــــــدایی..
ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻣﯿﻤﺎﻧﺪ ،
ﺑﺮﺍﯾﺶ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺗﻮ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﯾﺎ ﺯﺷﺖ ..
ﭼﺎﻗﯽ ﯾﺎ ﻻﻏﺮ ...
ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺍﺷﺘﻨﺖ ﻣﯽﺟﻨﮕﺪ
ﺑﺎ ﻫﺮ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﻭ ﺍﺑﺰﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﻡ ﺩﺳﺘﺶ ﺑﺎﺷﺪ..
ﺑﺮﺍﯼ ﻧﮕﻬﺪﺍﺷﺘﻨﺖ ،
ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﺗﻮ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻫﻤﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﺪ ...
ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺵ ﻣﺎﯾﻪ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ
ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺶ ... ﻣﺎﻟﺶ ... شخصییتش ...
حتی ﺁﺑﺮﻭ ﻭ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭﺵ ...
ﻓﻘﻂ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﺗــــــﻮ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺑﺎﺷﯽ ...
اگه برات غیرتی نشم
اگه روت حساس نباشم
اگه ته ریش نداشته باشم
اگه باهات مهربون نباشم
اگه بهت اخمای کوچولو نکنم
اگه وقتی شالت رفت عقب نگم اونو بکش جلو
اگه دستتو محکم نگیرم
اگه نگم هرکاری کردی راست بگو تا ببخشمت
اگه سر به سرت نذارم
اگه قربون صدقت نرم
اگه نگرانت نشم
اگه بهت نگم عروسک من
اگه نگم من مهمم که میگم خوبی
اگه ...
اون موقع که تو دیگه دیوونم و عاشقم نمیشی!
تو عاشق اینی که من یه مرد کامل باشم!مرد تو!
اممما!!!ا
تو یه دختری
اگه خودتو لوس نکنی
اگه باهام قهر نکنی و ناز نکنی
اگه وقتی چشام میچرخه از حسودی دیونه نشی
اگه از نظر دادنام خوشحال نشی
... اگه به خاطر من به خودت نرسی
اگه سر به سرم نذاری
اگه برام گریه نکنی
اگه لب و لوچه آویزون نکنی تا بغلت کنم
اگه بهم نگی آقامون
اگه برام مظلوم بازی درنیاری
اگه از سرو کولم نری بالا
اگه برام عشوه نیای
اگه گوشمو نپیچونی و نگی تو فقط مال منی
اگه ناغافل دستامو نگیری
اگه وقتی کار بدی کردی با ترس بهم نگی
اگه لج بازی نکنی
اگه...
اونوقت منم دیوونه و عاشق تو نمیشم تا اونکارارو برات بکنم!
من تورو خانوم میخوام!
خانوم من!
من و تو همون آدم و حواییم!بیا جاهامونو عوض نکنیم!
من صلابت نگه میدارم تو لطافت
تو نجابتتو نگه دار منم نگاهمو
بیا سعی کنیم بهترین هم باشیم!
من بهترین پسر واسه تو!
تو بهترین دختر واسه من!
میدونم شاید نشه حداقل سعی که میشه کرد...
بزرگ شدم،
خود عروسکی شدم،
آنقدر بازی ام دادند که
قلبم با تکه پارچه های رنگارنگ
وصله خورده است…
لااقل، تو دیگر قلب پارچه ای ام را
پاره نکن
...
زیـر دوش حمّــام میبَـرم،
بُـغـضـم را
…
میـان شُـرشُـر آبِ داغ میتـرکـانـم،
تا همـه فـکـر کننـد
قرمـزیِ چشمـانـم
از دم کـردنِ حمّـام است!!!!!!؟
به اندازه ی تک درختی تو کویر گرفته دلم
خدایا انگار غم واسه همیشه توی قلب من خونه کرده
ای خدا می دونم بنده خوبی برات نبودم
اما به کدوم گناه مجازات به این سختی رو واسم تعیین کردی
خدایا منکه داشتم زندگیمو می کردم
و با بدو خوبش می ساختم
و کمبودهای زندگیم رو به پای بی لیاقتی خودم می ذاشتم
و با جنبه های خوبش خودم و راضی می کردم.
من که قانع بودم و ناشکری نکردم پس چرا این طوری شد
چرا این اتفاقها افتاد چرا خدایا چرا چرا چرا؟؟؟؟؟؟؟
ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﻮﺍﻧﺖ ﻫﺴﺖ ﺑﺮﺍﺵ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﯼ ...
ﺁﺧﺮﺵ ﺑﺮﮔﺮﺩﻩ ﺑﮕﻪ :
ﻣﮕﻪ ﻣﻦ ﺍﺯﺕ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ .....
ﮐﻪ ﺑﺎ ﺑﺴﺘﻦ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ .......
ﺣﺲ ﻗﺸﻨﮓ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﺭﺍ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ .......
ﺑﻮﯼ ﻧﻔﺴﻬﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻨﯿﺪﻡ ........
ﮐﺎﺵ ﻣﻦ ﻫﻢ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻢ .......
ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﻭﻗﺖ ﻧﺒﻮﺩﻧﻢ ....
ﻋﺎﺷﻘﻢ ﺑﺎﺷﺪ ........
ﮐﺎﺵ .....
ﯾــــﮏ ﻧﻔــــﺮ ﻫــــﺰﺍﺭﺍﻥ ﻧﻔــــﺮ ﺭﺍ
ﺑــــﺎ ﻫــــﻢ ﺩﻭﺳــــﺖ ﺩﺍﺭﺩ
ﺍﻣــــﺎ ﻣــــﻦ
ﻧــــﺎﺷﯿﺎﻧــــﻪ ﺑــــﻪ ﯾــــﮏ ﻧﻔــــﺮ
ﺩﻝ ﻣﯿﺒﻨــــﺪﻡ ﻫـــــــــــــــﺰﺍﺭﺍﻥ ﺑــــﺎﺭ
ﻣﻦ ﺭﻓﺘﻢ ؛ ﺑﺎﻫﺎﺕ ﻗﻬﺮﻡ ، ﺩﯾﮕﻪ ﺗﻤﻮﻡ ! ﺩﯾﮕﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ
ﻭﭼﻘﺪﺭ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﺸﻨﻮﻡ :
ﮐﺠﺎ ﺑﭽﻪ ﻟﻮﺱ ﻏﻠﻂ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺮﯼ .. ﻣﮕﻪ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﺗﻪ ؟ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ
ﺭﺍﺣﺘﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﺍﻣﺎ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ ﭼﻪ ﺣﮑﻤﺘﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺁﺩﻣﯽ ؛ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭ ﻭﻗﺘﻬﺎ
ﻣﯿﺸﻨﻮﺩ :
ﺑﻪ ﺟﻬﻨﻢ
ﺳـــــــــــــــﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮ ﺑـــــــــــــﺎﻻ
ﺗﻼﻓﯽ ﻧﮑﻦ ، ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻧﺰﻥ ، ﺷﺮﻣﮕﯿﻦ ﻧﺒﺎﺵ
ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ ؛ ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺘﻪ، ﮔﻮﺷﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﺗﯿﺰ ﺍﺳﺖ
ﻣﺒﺎﺩﺍ ﮐﻪ ﺩﻝ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺁﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻟﺪﺍﺭﺕ ﺑﻮﺩ ﺯﺧﻤﯽ ﮐﻨﯽ
ﻣﺒﺎﺩﺍ ﮐﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﺷﺎﺩﯾﺶ، ﺁﺭﺯﻭﯾﺖ ﺑﻮﺩ
ﺻﺒﻮﺭ ﺑﺎﺵ ﻭ ﺳﺎﮐﺖ
ﺑﻐﻀﺖ ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﮐﻦ
ﺭﻧﺠﺖ ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺗﺮ
ﺍﻟﮑـــﯽ ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭ ﻧﮑﻨﯿﻦ
ﺍﻟﮑـــﯽ ﺩﻟﺨﻮﺵ ﻧﮑﻨﯿﻦ
ﺍﻟﮑـــﯽ ﺑﺶ ﻧﮕﯿﻦ ﺭﺳﯿﺪﯼ ﺗﮏ ﺑﺰﻥ ﻭ ﺍﺯ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺭﻭ ﺑﺮﻭ
ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ
ﺍﻟﮑـــﯽ ﺍﺳﻤﺸﻮ ﺑﺎ ﻟﻮﻧﺪﯼ ﺻﺪﺍ ﻧﮑﻨﯿﻦ ﮐﻪ ﻃﺮﻑ ﺑﮕﻪ ﺟﻮﻭﻭﻭﻭﻧﻢ
ﻫﯽ ﻧﮕﯿﺪ ﻣــﻮﺵ ﻣــﻦ
ﺧﺮﮔـــــﻮﺵ ﻣﻦ ﻭ ﻋﺸــــﻖ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﺎ
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﻣﯿﮕﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ
ﺍﻟﮑﯽ ﻧﮕﻮ ﻣﻨﻢ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ
ﺍﻭﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﺣﺮﻓﺎﺗﻮ ﺑﺎﻭﺭ ﻣﯿﮑﻨﻪ
ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻬﺖ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﻣﯿﺸﻪ
ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﻨﯽ
ﻧﮑﻦ ﻋﺰﯾﺰِ ﻣﻦ , ﺍﺣﺴﺎﺱ ﯾﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﻭ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻧﮑﻦ
ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺮﮔﺮﻣﯽ ﻭ ﺗﮑﯿﻪ ﮐﻼﻣﺖ
ﺍﻭﻥ ﺯﻧﺪﮔﯿﺸﻮ ﭘﺎﯼ ﺗﻮ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﻧﮑﻦ
میگی : ' ای جونم قیافشو ' بعد هردو میخندیم ...
همون لحظه ست که تو دلم میگم خدایا ازم نگیرش
دل آدما...!!
شیشـه نیست که روی آن...!!
هــــــا کنیم...!!
بعد با انگـــشت قـــ♥ ـلب بکشیم و...!!
وایسیم آب شـــدنش رو تماشــــا کنیم...!! و کیـــــف کنیم...!!
رو شیشه نـــازک دل آدمـــا...!!
اگـــه قلبــــــ♥ ـــی کشیدی...!!
باید مــــــــردونـه پـــــــاش وایســــتی...
يـــه اس ام اس ازش ميــــــاد حتـــي قبـــل ايـــن کـــه بـــدونـــي چـــي نوشـــته
لبـــخنـــد مـــياد روي لبــــــت…
هميـــن که يـــه لحـــظـــه بهـــت فکـــر
ميکــــــرده واســـت انــــــدازه يه دنــــــيا مـــيارزه…....
ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺍﺑﺖ ﻧﻤﯿﺎﺩ ...
ﺑﻌﺪ ﮔﻮﺷﯽ ﺗﻮ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺭﯼ ﻭ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﯽ :ﺧﻮﺍﺑﻢ ﻧﻤﯽ
ﺑﺮﻩ ..
ﯾﻬﻮ ﺳﺮﺩ ﻣﯽ ﺷﯽ ...
ﺑﻐﺾ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ !...
ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ ﻫﯿﭻ ﮐﺴﻮ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﻮ ﺑﺮﺍﺵ ﺑﻔﺮﺳﺘﯽ ...
ﭼﻘﺪﺭ ﺳﺨﺘﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ
سلامتی همه اونا که مث خودم تنهان.ولی رفیق ما خدارو که داریم
:پاتوق تنهایی ها: :b0y_very_evil: |